سرمایههای انسانی و اجتماعی؛ کلید توسعه پایدار ایران
پیشرفت هر جامعهای تنها به منابع مالی و فناورانه وابسته نیست؛ آنچه در بطن تاریخ ایران نقشی کلیدی در تداوم حیات ملی و بازسازی پس از بحرانها داشته، سرمایههای انسانی و اجتماعیاند. سرمایههایی که در قالب رابطه، همیاری، اعتماد، و کنش جمعی در تار و پود جامعه تنیدهاند.
نشست تخصصی «نقش سرمایههای اجتماعی و انسانی در پیشرفت تاریخی ایران» در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، گامی بود برای بازخوانی این داراییهای نادیده و تأثیرگذار.
به گزارش دفتر ارتباطات مرکز الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت، نخستین نشست از مجموعه نشستهای تخصصی «مبانی ایرانشناختی پیشرفت»، به همت مرکز الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت و مؤسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی دانشگاه تهران، روز دوشنبه در تالار گفتوگوی دانشکده علوم اجتماعی باحضور اساتید ودانشجویان دانشکده و علاقمندان برگزار شد. این نشست با عنوان «نقش سرمایههای اجتماعی و انسانی در پیشرفت تاریخی ایران» میزبان دکتر غلامرضا غفاری و دکتر سید احمد فیروزآبادی بود؛ دو استاد جامعهشناسی که از منظر تاریخی و تحلیلی به این مفهوم کلیدی پرداختند. همراه کنندگان این مباحث از طریق فضای مجازی در این نشست شرکت داشتند.
دبیری نشست را دکتر موسی عنبری استاد گروه توسعه دانشگاه تهران به عهده داشت.
در ابتدای بحث، دکتر غفاری استاد جامعهشناسی دانشگاه تهران و عضو اندیشکده امور اجتماعی مرکز الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت. با نگاهی تاریخی به نقش ذخایر اجتماعی و انسانی در دوام تمدنی ایران پرداخت و سپس دکتر فیروزآبادی دانشیار و مدیر گروه توسعه اجتماعی دانشگاه تهران نیز به موضوع وضع سرمایههای اجتماعی در جامعه امروزی اشاره داشت.
جامعهای پرتلاطم، اما مقاوم:
دکتر غلامرضا غفاری با اشاره به نقش سرمایههای اجتماعی و انسانی در پیشرفت تاریخی جامعه ایرانی گفت: «این کشور، با وجود فراز و نشیبهای بسیار، توانسته با تکیه بر این ذخایر اجتماعی و انسانی در مسیر بقا و بازسازی حرکت کند. سرمایههایی که نهتنها مادی، بلکه فرامادی و فرهنگیاند.»
این استاد جامعه شناسی با اشاره به این که ایران سرزمینی است که تاریخ آن با تلاطم و بحرانهای مکرر عجین بوده است، گفت: « از زلزله و سیل گرفته، تا تهاجمهای بیرونی و تحولات اجتماعی در طول تاریخ در ایران رخ داده است . ما بههرحال کشور فقیری نیستیم و کشور غنی هستیم و این جغرافیا و سرزمین و مجموعه بهلحاظ تاریخی با نوسانات مواجه بوده وهست. با همجوشی ها و نا همجوشی هایی مواجه شده و بههمین دلیل این سرزمین هموار یک سرزمین بیموامید بوده است. اما آنچه این جامعه را پس از هر حادثهای دوباره برپا داشته، داراییهایی همچون رابطه، همیاری، اعتماد و کنش جمعی بوده است؛ یعنی همان مؤلفههای سرمایه اجتماعی.»
او گفت: «5800 واقعه طبیعی بزرگ مثل سیل و زلزله در این سرزمین ثبت شده است و علاوه بر آن بیقراریهای اجتماعی و تاریخی قالب شورشها و جنبشهای مختلف مطرح بوده است و همه اینها این نکته را گوشزد میکند که ما یک زیست پرتلاطم مواجه بودیم . اما جامعه ایرانی توانسته هربار خود را بازسازی کند. این پایداری مرهون شبکههای اجتماعی سنتی ، رابطه و خلاقیتهای جمعی در سطح محلی است.»
دکترغفاری با اشاره به نمونههایی از سرمایههای اجتماعی در جوامع روستایی و عشایری گفت: «قناتها تنها سازههایی فیزیکی نبودند؛ بلکه حاصل کنش جمعی و مدیریت همکارانه منابع بودند. یا نظامهای مبتنی بر ریشسفیدی و تقسیم منابع در عشایر، الگوهایی از نظم اجتماعی مبتنی بر اعتماد و تجربهاند. این دوام، حاصل ذخایر و داراییهایی است که امروز آنها را سرمایه اجتماعی و انسانی مینامیم؛ داراییهایی که از دل تجربه تاریخی، ابتکارات بومی و روابط انسانی شکل گرفتهاند.»
وی در ادامه بحث تأکید کرد که این سرمایهها نه تنها در جامعه روستایی و عشایری، بلکه در ساختارهای شهری مانند اصناف، انجمنها و شبکههای حرفهای نیز حضور داشتهاند و در هر نقطهای از تاریخ ایران که سرمایههای اجتماعی تقویت شدهاند، شاهد پیشرفت، رونق، پویایی و دستاوردهای بزرگتر بودهایم.»
او افزود: «در هر جا که تنوع و کثرت شبکههای اجتماعی بیشتر بوده، پیشرفت هم شتاب بیشتری داشته است. اما از میانه دوره قاجار و با پیدایش دولت مدرن، نوعی تفکر مداخلهگرایانه جای این ابتکارات را گرفت. دولت کوشید شبکههای سنتی را کنار بزند و ساختارهای رسمی جدید جایگزین کند؛ اما این سیاستها نه تنها کارآمد نبودند، بلکه سرمایه اجتماعی را فرسایش دادند.»
عضو اندیشکده امور اجتماعی مرکز الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت، در ادامه سه مؤلفه کلیدی در پیشرفت تاریخی ایران را "مدارا"، "گفتوگو" و "مصالحه" عنوان کرد و گفت: « این سه ضلع اصلی استمرار اجتماعی در ایران بودهاند. هرگاه این مؤلفهها تقویت شدهاند، توسعه و پایداری اجتماعی افزایش یافته است، و هر زمان که جای خود را به ستیز، تعصب و تقابل دادهاند، مسیر پیشرفت مختل شده است.»
دکتر غفاری خاطرنشان کرد: «یکی از چالشهای بزرگ دوران مدرن، تضعیف ابتکارات جمعی و جایگزینی آنها با ساختارهای رسمی و ناکارآمد دولتی بود. دولت مدرن کوشید به جای نهادهای ریشهدار مردمی، ساختارهایی اداری و از بالا طراحی کند، اما این مسیر اغلب به شکست انجامید و موجب فرسایش سرمایه اجتماعی شد.»
او با تأکید بر اینکه کاهش سرمایه اجتماعی میتواند به افزایش بیاعتمادی، کاهش مشارکت و انزوای اجتماعی بینجامد، گفت: «امروز نیازمند احیای سرمایه اجتماعی و ایجاد فرصت و ایجاد نظام هایی هستیم که یک زندگی جمعی و ارتباطات بین سازمانی و بین نهادی را از طریق فرصتهای مشارکت و گفتوگو ایجاد کنند تا شاهد رونق پیشرفت در جامعه باشیم.»
سرمایه های اجتماعی در جامعه امروزی
در ادامه نشست، دکتر سید احمد فیروزآبادی دانشیار و مدیر گروه توسعه اجتماعی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، با تمرکز بر وضعیت فعلی سرمایه اجتماعی، به ظرفیتها و چالشهای سرمایه اجتماعی در ایران پرداخت. او سرمایه اجتماعی را در سه سطح تعریف کرد و گفت : سرمایه اجتماعی عبارت است از : آگاهی و توجه به حوزه های عمومی و اعتماد که به سه شکل اعتماد فردی و اعتماد نهادی و عمومی است.
همچنین وی، سرمایه اجتماعی را به سه شکل: روابط درونگروهی (خانواده و دوستان نزدیک) روابط بینگروهی (گروههای اجتماعی افقی) و روابط عمودی (مردم با نهادهای رسمی) تقسیم کرد.
فیروزآبادی در ادامه گفت: «در زمان بحران مانند زلزله و سیل، نیاز به سرمایه اجتماعی بیشتر از همیشه حس میشود؛ اما نکته مهمتر، نقش این سرمایه در پیشگیری و تابآوری پیش و پس از بحران است.»
نهادهای سنتی؛ ستونهای مغفول سرمایه اجتماعی
مدیر گروه توسعه اجتماعی دانشگاه تهران در ادامه تحلیل سرمایه اجتماعی خود به شش مؤلفه اصلی در تقویت یا تضعیف سرمایه اجتماعی اشاره کرد و گفت : اولین آن، نهادهای مذهبی و اعتقادی است. نمونههایی از این نهادهای مذهبی را در بسیج مردمی در دوران جنگ تحمیلی، زلزله، سیل و همهگیری کرونا شاهد بودیم. نهادهای دینی نقش مهمی در انسجام اجتماعی دارند. با این حال، کاهش اعتماد به این نهادها، دولتیشدن مناسک مذهبی، کمرنگ شدن نقش مردمی روحانیت، چالشهایی جدی برای این نهادها بهوجود آوردهاند.
دوم سازمانهای مردمی و داوطلبانه است. گروههای جهادی، بسیج دانشجویی و NGOها از دیگر مصادیق سرمایه اجتماعیاند که در بحرانها نقشآفرینی کردهاند. اما مداخلات دولتی، رسمیسازی بیشازحد، و حذف الگوهای بومی مشارکت، کارآمدی آنها را تهدید میکند.
سوم خانواده و شبکههای خویشاوندی است. خانواده یکی از قدرتمندترین نهادهای اجتماعی است که در زمان بحران بهسرعت فعال میشود. همچنین انجمنهای زادگاهی نیز یکی از مهمترین نهادهایی است که می تواند در مواقع فاجعه و بحران به کمک رسانی و حضور در میدان با شناخت جامعه هدف و تجمیع کمک های داوطلبانه اقدام کند. این انجمن ها می توانند به تولید سرمایه اجتماعی کمک کنند و این ظرفیتی است که متاسفانه از آن استفاده نمی شود.
وی در ادامه گفت: مولفه چهارم فرهنگ سنتی همیاری و کمک رسانی است. نذر سلامت در دوران کرونا ، یا وقف زمین برای ساخت مراکز درمانی، نشاندهنده این است که این فرهنگ در ریشه اش سرمایه فرهنگی دینی دارد. با این حال، آفات این سنتها نیز کاهش اعتماد به نهادهای دولتی و مذهبی است.
پنجمین مؤلفه. اعتماد عمومی به نهادها و چهره های محلی است. در شرایطی که نهادهای رسمی ضعیف عمل میکنند، معتمدین محلی، معلمان، روحانیون، سلبریتیها، فعالان فضای مجازی و حتی کارمندان میانسازمانی میتوانند واسطههای اجتماعی مؤثری باشند که اعتماد را بازتولید میکنند. در بحرانها، این واسطههای اجتماعی میتوانند شکافهای قومی و قبیلهای را ترمیم کنند و انسجام اجتماعی را تقویت نمایند.
آخرین مؤلفه در خصوص سرمایه های اجتماعی، شبکههای ارتباطی و رسانههای اجتماعی هستند. در بحرانهایی مانند زلزله کرمانشاه، نقش کمپینهای مجازی در بسیج کمکهای مردمی مثالزدنی بوده است. این فضا میتواند بستری برای تولید سرمایه اجتماعی شبکهای باشد، به شرط آنکه بهدرستی هدایت شود.
دکتر فیروزآبادی در پایان، با تأکید بر تجربه تاریخی جامعه ایرانی گفت: «اگر قرار باشد مسیر پیشرفت در آینده هم ادامه یابد، باید میراث سرمایه اجتماعی گذشته را حفظ کرد و آن را با شاخههای مدرن تقویت نمود.»
گفتنی است سلسله نشستهای مبانی ایرانشناختی با حمایت مرکز الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت و با همکاری دانشگاهها و مراکز علمی کشور درحال برگزاری است.