دکتر رامشت با طرح مفهوم کلیدی «معنیداری زمین» اظهار داشت: «در معنیداری زمین، زمین یک سیستم شناختی محسوب میشود که بر نحوه تفکر، ادراک، و تحلیل ساکنان خود اثر میگذارد. این نگاه فراتر از دیدگاههای سادهانگارانهای است که صرفاً از تأثیر محیط بر رفتار انسان سخن میگویند.»
وی برای تبیین این مفهوم از تمثیل «سیستمعامل» استفاده کرد و توضیح داد: «همانطور که یک رایانه با سختافزار مشابه، بسته به نوع سیستمعاملی که روی آن نصب میشود خروجی متفاوتی خواهد داشت، ذهن انسان نیز بسته به مکان و جغرافیایی که در آن رشد میکند، ساختار فکری متفاوتی مییابد.»
عضو اندیشکده آمایش بنیادین الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت برای تحلیل عمیقتر هویت مکانی ایران، چهار کلیدواژه بنیادین را معرفی کرد:
- هویت آیینهای: نظریهای که توسط دکتر محمودی مطرح شده و به تبیین ماهیت انعکاسی هویت سرزمین ایران میپردازد.
- دستگاه جغرافیایی ایران: مفهومی که به چرایی و چگونگی شکلگیری ایرانیت از بستر جغرافیا اشاره دارد.
- سازماندهی اجتماعی: مفهومی که جایگزین ساختار اجتماعی شده و تأکید بر تنوع الگوهای زیست جمعی دارد.
- الگوی زیست جمعی: مانند شهر، روستا، ایل، کوچنشینی، جنگلنشینی، عشیرهنشینی و حتی صیادی، که هر کدام دارای ساختار سیاسی، تقسیم کار، و نظام توزیع قدرت خاص خود هستند.
وی با اشاره به اشتباه رایج در یکسان تلقی کردن این الگوها گفت: «صیادنشینی یا عشیرهنشینی را نمیتوان با روستا یکی دانست؛ چراکه هرکدام دارای منطق، ساختار و فهم اجتماعی مستقل خود هستند.»
هویت مکان، سکونت و نظامهای ذهنی
استاد دانشگاه اصفهان با تفکیک میان «فضا» و «مکان» اظهار داشت: «مکان نقطهای از فضاست که به واسطه سکونت و کارکرد انسانی، هویت مییابد. اگر سکونت در آن محقق نشود، نمیتوان آن را واجد هویت دانست.»
وی نظریه خطی را که سیر تاریخی انسان را از غارنشینی تا شهرنشینی ترسیم میکند، نادرست دانست و تأکید کرد که هر نوع سکونتگاه هویت خاص خود را دارد و این تنوع در ایران، بهویژه به دلیل شرایط خاص جغرافیاییاش، بسیار غنیتر از بسیاری دیگر از نقاط جهان است.
دكتر رامشت با ذکر مثالهایی ملموس از زبان، فرهنگ، جشنها و حتی ادراک مفاهیم پایه مانند «شب و روز»، كه چگونه مکان میتواند بر تصویر ذهنی و شناخت انسان تأثیر بگذارد گفت: «برای مثال، در قطب شمال، شب و روز به معنای متداول خود وجود ندارند و همین مسئله بر قوانین و فهم انسانها از زمان تأثیر میگذارد. یا مثلاً در زبان فارسی، واژههایی چون ‘گیتی’، ‘جهان’ و ‘دنیا’ همگی مؤنث هستند، که نشان از نوع نگاه فرهنگی-جغرافیایی ما به جهان دارد.»
وی با تاكید بر تأثیر نظامهای مکانی بر ذهن انسان کرد:«در ایران، نوروز، یلدا، مهرگان و تیرگان، جشنهاییاند که همگی بر پایه رخدادهای طبیعی-مکانی همچون اعتدال بهاری یا پاییزی شکل گرفتهاند. مکان این را به ما آموخته است، نه نهادهای رسمی.»
دکتر رامشت در بخش پایانی به نقشی که جغرافیای ایران در تکوین و تبلور تمدن ایفا کرده است پرداخت و خاطرنشان كرد: « اگر مسیر فلسفه اسلامی را از خراسان تا قرطبه دنبال کنیم، میبینیم که علیرغم وحدت دینی، تفاوتهای جدی در فهم فلسفه و حکمت وجود دارد. این تفاوت ناشی از دستگاه جغرافیایی متفاوت است.»
وی معماری مساجد، تفسیر قرآن، و حتی شکلگیری فهم اجتماعی از اسلام را مثالهایی از این تفاوت در تجلی دانست و تأکید کرد : «همانطور که مساجد در اصفهان با نسبتها و زوایای خاص خود نمایانگر نوعی فهم خاص از دین هستند، در مراکش و دیگر کشورها، این تجلیها متفاوتاند
دكتر رامشت با اشاره به اینكه مکان در ایران، همانند سیستمعاملی است که روی ذهن ایرانی نصب شده است و دادهها را بر اساس آن تحلیل میکند گفت: « این هویت برخاسته از مکان است، نه صرفاً فرهنگ یا سیاست یا نژاد. این نگاه، تنها بخشی از کلیت مفهوم هویت است، اما میتواند مدخلی مهم برای درک بهتر ایران، ایرانی و تمدن ایرانی باشد.»
پیوند میان جغرافیا، هویت، تمدن و اندیشه ایرانی
در ادامه این نشست، دکتر محمدحسین پاپلی یزدی، استاد دانشگاه تربیت مدرس، با تمرکز بر پیوند میان جغرافیا، هویت، تمدن و اندیشه ایرانی وتأکید بر اهمیت نگاه ریشهای به جغرافیا در تحلیلهای تمدنی گفت: «تمدن ایران محصول تعامل پیچیدهای میان جغرافیا، تاریخ، اقلیم، مهاجرت و اندیشه است. برای فهم این تمدن، باید از سطح شعارها عبور کرده و به عمق لایههای جغرافیایی و تاریخی برسیم.»
وی افزود: «من بیش از پنجاه سال است که در حوزه جغرافیا و فرهنگ ایران مطالعه میکنم. باور دارم بدون شناخت دقیق از ویژگیهای جغرافیایی ایران، فهم تمدن ایرانی و هویت ملی ما ناقص خواهد بود.»
دکتر پاپلی با اشاره به اهمیت مفهومی «مرکز ـ پیرامون» در ساختیابی تمدن ایرانی، ادامه داد: «ما باید ابتدا بفهمیم ایران چیست؟ جغرافیای ایران چه ویژگیهایی دارد؟ تمدن چگونه در این سرزمین شکل گرفته؟ این پرسشها فقط با رویکرد تاریخی یا سیاسی پاسخ داده نمیشود؛ بلکه نیازمند درک عمیقی از اقلیم، مسیرهای مهاجرت، تنوع زیستی و فرهنگی، و تعامل نیروهای طبیعی و انسانی است.»
وی خاطرنشان کرد: «تمدن ایرانی، برخلاف بسیاری از تمدنهای دیگر، در یک جغرافیای متنوع شکل گرفته است؛ جغرافیایی که هم بیابان دارد، هم کوه، هم جنگل، هم دشتهای خشک. این تنوع محیطی باعث شده الگوهای زیست متنوعی مانند کوچنشینی، روستانشینی، شهرنشینی و جنگلنشینی بهوجود آید و هر یک از اینها نوع خاصی از سازمان اجتماعی و نگاه به جهان را شکل دادهاند.»
استاد دانشگاه تربیت مدرس در بخش دیگری از سخنان خود با انتقاد از سادهسازیهای رایج در فهم «هویت ایرانی» گفت: «وقتی صحبت از هویت ایرانی میشود، اغلب آن را به مفاهیم فرهنگی یا سیاسی فرو میکاهند، در حالی که هویت ایرانی بدون درک ژرف از جغرافیا قابل فهم نیست. تمدن ایرانی حاصل قرنها سازگاری با اقلیم، تعامل با منابع طبیعی و شکلگیری سازوکارهای زیستی خاص بوده است.»
وی همچنین افزود: «برای مثال، نظام قنات، نوعی تکنولوژی بومی ایرانی است که نهتنها پاسخی به کمآبی بوده، بلکه ساختار اجتماعی خاصی را پدید آورده است؛ از تقسیم کار گرفته تا نوع مالکیت، مهاجرت، سازمان روستا و شکلگیری مراکز شهری.»
ایران یک مفهوم است
دكتر پاپلی یزدی با تأکید بر اینکه "جغرافیا، فقط یک محیط فیزیکی نیست، بلکه تولید معنا و نظم اجتماعی میکند"، گفت: «ایران، تنها یک سرزمین نیست؛ ایران یک مفهوم است. مفهومی که از دل تعامل انسان و طبیعت، فرهنگ و اقلیم، مهاجرت و تثبیت، و تنشهای گوناگون سربرآورده است. این ایران، از طریق دستگاه جغرافیاییاش، ذهنیت خاصی را در مردمانش ایجاد کرده؛ ذهنیتی که بر سیاست، فرهنگ، دین، و حتی نوع نگاه به جهان تأثیر گذاشته است.»
وی در پایان خاطرنشان کرد: «برای طراحی الگوی پیشرفت متناسب با ایران، باید شناخت عمیقتری از ساخت جغرافیایی و سازوکارهای تمدنیمان داشته باشیم. بدون توجه به این بنیادها، الگوی پیشرفت فقط یک نسخه ترجمهشده خواهد بود، نه برآمده از واقعیت ایرانی.»
گفتنی است سلسله نشستهای مبانی ایرانشناختی با حمایت مرکز الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت و با همکاری دانشگاهها و مراکز علمی کشور درحال برگزاری است.